حرفت را راحت بزن
بی دلواپسی بپوش
هر جا هم که خواستی قدم بذار
 هر وقت دلت خواست به آب بزن
هر حیوانی را هم که خوشت آمد بغلش کن،مهم نیست گاو باشد یاگاو زاده یا پرنده ،فقط نگران چشم های دنبال کننده نباش.

ببین، تا بوده همین بوده،قضاوت ها نا تمام اند
 و پشیمانی ها بی پایان.
توی پروفایلت، خودت باش
تگ شلوارت را بعد ِ خرید بکن
کفش نو را همانجا بپوش و بیا بیرون
ساندویچت را دو‌نونه با خیارشور اضافه دستت بگیر و توی خیابون در حالی که به گردنبندهای چشم نواز طلافروشی زل زدی و کاغذ کاهی لای دندونات هست،گاز بزن.

نگران پول‌خرد کرایه تاکسی نباش،شنیدن غرهای راننده تاکسی ارزشش را دارد
اگر‌هم شد سوار اتوبوس های شهری شهرستان شومسیرش کوتاه و سرگرم کننده است.
آشغال توی خیابون را دید دولا شو، جمع کن بذار نگاه های متعجب مردم ،کم کم از بین برود و‌خودشان مثل تو شوند
اون راهنمای لامصب رو هنگام رانندگی خرج‌کن.پشت سری تو علم غیب ندارد که تو یهو میخواهی بپیچی 

 گاهی چند تا جنس از بقالی های کم‌مشتری بخر
یا دو‌جلد کتاب دست دوم.
بی دلیل مهربان باش،تنها چیزی که با اهدا کردن کم‌نمیشود محبت است،دریغ نکنید.

ایزد هم اگر در بیابان ندهدت باز،اقلا خودت کیف میکنی!